انجمن متفرقه

جایگاهی برای به اشتراک گذاشتن دوست داشتنی ترین خواندنی ها،دیدنی ها،شنیدنی ها و ...خود با دیگران

انجمن متفرقه

جایگاهی برای به اشتراک گذاشتن دوست داشتنی ترین خواندنی ها،دیدنی ها،شنیدنی ها و ...خود با دیگران

خوشبخت ترین ها (the luckiest)

قبل از پریدن فکر می کردم از همه بیچاره ترم...اما...

before i jumped off from the bulding,i thought that i was the most unlucky person,,, but

به نام خدا

in the name of god

 

وقتی که خودم را از بالای ساختمان پرت کردم...

az i jumped off the bulding

 

در طبقه ی دهم زن و شوهر به ظاهر مهربانی را دیدم که با خشونت مشغول دعوا بودند!

i saw the known loving couple in 10th floor,were harshly quarreling

 

در طبقه ی نهم پیتر قوی جثه و پرزور را دیدم که گریه می کرد!

i saw the usually tough & strong peter in 9th floor was crying

 

در طبقه ی هشتم می داشت گریه می کرد،چون نامزدش ترکش کرده بود.

in 8th floor,mei waz crying , because her fiance had left her

 

در طبقه ی هفتم دن را دیدم که داروی ضد افسردگی هر روزه اش را می خورد!

in 7th floor,dan was taking her daily anti-depression medicine

 

در طبقه ی ششم هنگ بیکار را دیدم که هنوز هم روزی هفت روزنامه می خرد تا بلکه کاری پیدا کند!

in 6th floor,jobles heng still buyes 7 newspapers to search for a job everyday

 

در طبقه ی پنجم آقای وانگ به ظاهر بسیار ثروتمند را دیدم که در خلوت حساب بدهکاری هایش را می رسید.

apparently much weathly mr.wong in 5th floor was keeping the acount of his debts in solitude

 

در طبقه ی چهارم رز را دیدم که باز با نامزدش کتک کاری می کرد!

in 4th floor,rose again fighting with her fiance

 

در طبقه ی سوم پیرمردی را دیدم که چشم به راه است تا شاید کسی به دیدنش بیاید!

the old man in 3rd floor,everyday hopes that someone would come by and pay him a visit

 

در طبقه ی دوم لی لی را دیدم که به عکس شوهرش که از شش ماه مفقود شده بود-زل زده است!

in 2nd floor,lily is still staring at the picture of her lost husband since halfb year ago

 

قبل از پریدن فکر می کردم از همه بیچاره ترم.

before i jumped off from the bulding,i thought that i waz the most unluky person

 

اما حالا می دانم که هر کس گرفتاری ها و نگرانی های خودش را دارد.

now i just realized that everyone that every one has their own problems and worries

 

بعد از دیدن همه فهمیدم که وضعم آن قدر ها هم بد نبود!

after i had seen all these,i found out in fact i wasnt that bad at all

 

حالا کسانی که همین الان دیدم دارند به من نگاه می کنند.

the people that i saw just now,are looking at me now

 

فکر می کنم آن ها بعد از دیدن من با خودشان فکر می کنند که وضع شان آن قدر ها هم بد نیست!

i think after they see me now.they might feel that they are not that bad after all

(برگرفته از کتاب خوشبخت ترین ها)

نظرات 3 + ارسال نظر
میلاد یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 ب.ظ http://www.jahrom-comp.blogsky.com

خیلی جالب بود! ممنون.

دوستی دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ب.ظ

مرد را دردی اگر باشد خوش است
مرگ بی دردی علاجش آتش است

دارایی چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ق.ظ

مرسی. مطلب بسیار جالبی بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد