استاد از مریدش خواست میزی بسازد. وقتی ساخت میز رو به پایان بود و تنها لازم بود میخ های رویه ی میز را بکوبند،استاد به مرید نزدیک شد.
مرید داشت با سه ضربه دقیق،میخ ها را در جای خود می کوبید.اما با یکی از میخ ها مشکل داشت،و مجبور شد یک بار دیگر بر آن بکوبد.چهارمین ضربه میخ را در چوب فرو برد و چوب زخمی شد.
استاد گفت دست تو با کوبیدن سه ضربه چکش آشناست.هنگامی که عملی به عادت تنبدیل شود،معنای خود را از دست می دهد،و ممکن است به آسیبی منجر شود.
هر عملی عمل توست،وتنها یک راز وجود دارد:
هرگز مگذار عادتی بر حرکت های تو حاکم شود.
پائولو کوئیلیو