غنچه از خواب پرید
و گلی تازه به دنیا آمد
خار خندید و به گل گفت "سلام"
وجوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل جه زیبا شده بود
دست بی رحمی آمد نزدیک
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید
وگل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
گل صمیمانه به او گفت "سلام" .
زندگی همینه...
به یاور های همیشگیمون اهمیت نمیدیم..........اونا رو جزیی از زندگی روزمره می دونیم . فقط تو موقعیت های سخته . که می فهمیم چه گوهر های با ارزشی در کنارمون هستند که ما نمی بینیمشون.
ممنون....زیبا بود .